نخستین وبینار ملی گفنگوهای دانشگاهی " بیماری کرونا و مسأله بازگشایی دانشگاه " با حضور دکتر تقی آزاد ارمکی عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دکتر حسن رخشاد عضو هیات علمی علوم پزشکی دانشگاه گیلان ، دوشنبه 14 دی 1400 راس ساعت ده صبح بهصورت مجازی در فضای اسکای روم توسط معاونت فرهنگی دانشگاه گیلان برگزار گردید.
در ابتدا دکتر علی یعقوبی عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلان و دبیر نشست مزبور در خصوص مسأله بازگشایی دانشگاه مطالبی بیان کردند. از نظر ایشان، بازگشایی دانشگاه در طی دو سال اخیر چالشی را در میان مسئولین، خانوادهها و دانشجویان ایجاد کرده است. سؤال اصلی که مطرح می شود این است که، آیا باید دانشگاهها باز شود و فعالیت خود را ادامه دهد یا همچنان بسته بماند؟
دکتر یعقوبی اشاره کرد، بیماری کرونا اضطرابی را در بین همۀ مردم ایجاد کرده و مسأله بازگشایی دانشگاه برای افراد مختلف به اشکال متفاوتی بازنما میشود. این برساخت بازگشایی دانشگاه موجب شده تا مسئولین چند بار تصمیم بگیرند دانشگاهها را باز نمایند اما از سویی، مقاومت هایی در بین دانشجویان و خانواده هایشان به وجود آمده که بسی جای تأمل دارد. به همین خاطر نیاز به گفتگو در این خصوص داریم. گفتگو در این باره که چطور می شود دانشگاهها را باز کرد؟ به قول ویتکنشتاین فیلسوف اتریشی: توصیف یک امر، اجرای یک امر است. همین که ما درباره این موضوع گفتگو می کنیم به معنایی داریم مسأله بازگشایی دانشگاه ها را اجرا می کنیم.
سپس نوبت به خانم فاطمه شفیعی، دبیر شورای صنفی دانشجویی دانشگاه گیلان رسید وی گفت: با توجه به اینکه بسیاری از رشتهها دروس عملی و کارگاهی دارند، دانشجویان تمایل زیادی به بازگشایی دانشگاه نشان می دهند تا بتوانند در کلاسها از امکانات دانشگاهی بهره ببرند و صرفأ آزمایشگاه ها و کارگاه ها به این صورت نباشد که در بستر فضای مجازی ارائه شود. در عین حال دانشجویان و خانوادههای آنها دغدغه هایی برایشان وجود دارد. دغدغه هایی همچون خوابگاه، تغذیه، رفت وآمد دانشجویان بومی و ....
شفیعی گفت: طبیعتأ همه دانشجویان از شرایط مجازی خسته شده و حتی دانشجویان ورودی دو سال است که اصلأ دانشگاه را ندیده اند. آنها مدتها در دبیرستان تلاش می کنند تا موفق شوند و به یک دانشگاه خوب راه پیدا کنند. بنابراین انتظار دارند که در دانشگاه حضور یابند و از شرایطی که در دانشگاه مهیا است استفاده کنند، اما با توجه به اینکه فوتیهای کرونا در طی چند مدت اخیر کمتر شده ولی همچنان سویه دیگری از کرونا به نام اُمیکرون آمده و نگرانیها به قوت خود باقیست. از طرفی اینکه دانشگاه حضوری شود برای دانشجویان اهمیت زیادی دارد. نظر دانشجویان اغلب با توجه به چیزهایی که از آنها شنیدهام این است که حداقل تحصیلات تکمیلی بهصورت کامل بتوانند به دانشگاه بیایند و حضور داشته باشند. دانشجویان کارشناسی، آن رشتههایی که بیشتر بُعد عملی دارند و ورودیهای 97 ، 98 هستند با نظر به اینکه دروس تخصصی خود را می گذرانند، به صورت حضوری باشد تا بتوانند کارهایشان را انجام دهند.
دبیر شورای صنفی دانشجویی دانشگاه گیلان افزود: گذراندن دروس تخصصی و آزمایشگاهی بهشکل مجازی کار دشواری است و کیفیت علم را پایین میآورد. ضمن اینکه در همه مناطق کیفیت اینترنت به یک صورت نیست و دانشجویان برای شرکت در کلاسها دچار مشکل میشوند. بنابراین با توجه به اینکه مدت زمان زیادی از آموزش مجازی گذشته، بسیاری از دانشجویان تمایل دارند کلاسها بهصورت حضوری برگزار گردد و در عین حال دغدغه هایی برای سکونت، تغذیه و حملونقل دارند که همه اینها باید در نظر گرفته شود تا دانشجویان با یک شرایط مناسب بتوانند در دانشگاه حاضر شوند و آنطور که باید از خودشان مراقبت کنند، زیرا کرونا هنوز کاملأ از بین نرفته و نگرانی ها برای این موضوع وجود دارد. نکته دیگری که در خصوص بازگشایی دانشگاه وجود دارد و برای دانشجویان حائز اهمیت است، این است که قبل از شروع ترم برنامهریزیها صورت گیرد و دانشگاه حضوری شود نه اینکه در اواسط ترم یا بازه امتحانات دانشگاهها باز شود چون شرایط آمدن از سایر استانها و اسکان خوابگاه و تهیه محل سکونت سخت است. بنابراین اگر قرار بر تصمیم قطعی حضوری شدن است، قبل از شروع ترم این کار انجام شود، در غیر اینصورت دانشجویان هم باید دغدغه درس خواندن داشته باشند و هم دغدغه اسکان.
در ادامه دکترحسن رخشاد، مدیر گروه پیشگیری از بیماریهای واگیر و غیرواگیر دانشگاه علوم پزشکی گیلان با بیان اینکه بحث بازگشایی دانشگاهها چالش بسیار سختی است، اظهار داشت که قبل از پاسخ بله یا خیر به این قضیه، ضرورت میدانم درباره جایگاه واکسیناسیون یا درصد پوشش واکسیناسیون و وضعیت سویه اُمیکرون که در حال حاضر در کشور حدوداً 250 مورد مثبت داریم و این عدد در واقع خیلی بیشتر از آنی هست که فکر می کنیم، صحبت کنم.
دکتر رخشاد بیان کرد، واقعیت امر اینست که پوشش واکسیناسیون ما تا تاریخ 10ام دی ماه، نوبت اول 88% است، نوبت دوم 77% و نوبت سوم 11% است. اگر این موضوع را در کنار کشور انگلیس که پوشش نوبت سوم آن حدود 50% بود و حالا دچار سونامی امیکرون شد و روزانه 250000 مورد مثبت داشتند، در این باره می توانیم بگوییم ما در معرض خطر جدی امیکرون هستیم و شاید امیکرون واقعآ وارد کشور شده و چون ما تست هایی که برای امیکرون انجام می دهیم به علت اینکه داشتن محدود این تست بعد از پی.سی.آر رو تست میکنیم و مهمتر اینکه خود امیکرون کاملأ شبیه علائم سرماخوردگی است، بسیاری از مردم بهسبب علائم سرماخوردگی مراجعه نمی کنند. بنابراین عقیده من این هست، علیرغم اینکه بستریهای کشوری زیر 2 رقم است و بستری استان ما هم حدودأ کمتر از 30، 40 تا در روز است، به نظر می آید امیکرون وارد کشور شد یعنی ما باید بپذیریم هر فردی که سرما خورده است امیکرون می باشد و لاغیر.
وی در ادامه افزود: کرونا دارد به سوی چیزی شبیه سرماخوردگی میرود. ما در کشور انتظار داشتیم که موج ششم در پاییز اتفاق بیفتد چون موج پنجم شاید یک ماه بود که تمام شده بود و ما علیرغم اینکه همه بیولوژیستها انتظار داشتن که موج ششم رخ بدهد اتفاق نیفتاد و این به یمن واکسیناسیون گروهی بود که به اوج خود رسید و مردم بخش زیادی از آنها واکسینه شدهاند.
دکتر رخشاد تاکید کرد: در هر صورت من میخواهم به این جمعبندی برسم که بازگشایی مدارس و دانشگاهها را منوط به واکسیناسیون بگذاریم. متأسفانه در ستاد کرونا که بحث مدارس پیش آمد، وزارت بهداشت بخشنامه کرده بود که حتما حضور دانشآموزان در صورتیکه واکسیناسیون نشدن تست پی.سی.آر هر سه روز باشد. اگر نوبت اول واکسن را زدهاند تا رسیدن به نوبت دوم هر هفته تست پی.سی. آر منفی بیاورند که این هفته گذشته متأسفانه لغو شد و هیچ منعی و عامل جلوگیری برای حضور دانشآموزان که واکسن نزدند و معلوم نیست مبتلا نشدن وجود ندارد و این بسیار نگرانکننده است. یعنی بهنظرم دانشگاه هم باید به سویی برود که حضور دانشجو با زدن واکسن نوبت سوم باشد، در این صورت کار خیلی راحتتر و بهتر است. ما می دانیم که امکانات دانشگاهها در دسترسی به رعایت پروتکلهای بهداشتی مخصوصأ خوابگاهها رعایت نمی شود و فکر می کنم تنها راهی که باید از آن استفاده کنیم بحث واکسیناسیون نوبت سه است. نوبت سوم باید تا پایان فروردین ماه به بالای 80% و نوبت دوم به 100% برسد. مسأله دیگر بحث پروتکلهای اجتماعی است که باید به 80% برسد ولی متأسفانه در حال حاضر بین 40 تا 45 درصد است، در برخی اصناف حتی این درصد پایینتر نیز است. من موافق بازگشایی دانشگاهها هستم در زمانیکه ما بتوانیم دانشجوهایی را وارد دانشگاه کنیم که نوبت سوم واکسیناسیون را حتما زده باشند و بحث پروتکل های اجتماعی زدن ماسک هم بهطور جد رعایت شود.
در ادامه بحث از دیدگاه دانشجویی و پزشکی وارد ساحت جامعه شناختی میشویم و به دیدگاه دکتر آزاد ارمکی نائب رئیس انجمن جامعه شناسی ایران درخصوص قضیه بازگشایی دانشگاهها و دیدگاههای متفاوت و متناقضی که دیده میشود می پردازیم.
در انتها دکتر تقی آزاد ارمکی نائب رئیس انجمن جامعه شناسی ایران و عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: یک سؤال سازمانی وجو دارد این است که آیا باید دانشگاه را باز کنیم در شرایط موجود یا دانشگاه همچنان بسته بماند؟
در جواب می توان گفت، یک پاسخ، پاسخ حکومتی است، در واقع پاسخ امنیتی و سیاسی است. یک پاسخ، پاسخ پزشکی است که دکتر رخشاد بر این بحث متمرکز شدن و یک پاسخ اجتماعی است و پاسخ دیگر هم از درون نظام دانشگاهی است. چون این پدیده وجوه متعدد دارد ما نمی توانیم با یک پاسخ و یک سیاست با آن برخورد کنیم. هر کدام از اینها را یک جانبه نگاه کنیم، وجوه دیگرش بروز می کند و می تواند حادثه ساز باشد. پس ما باید با توجه به مجموعه این ابعاد یک تصمیمی را در کشور بگیریم و آن هم درست باز شدن دانشگاه در شرایط بعد از کروناست.
دکتر آزاد ارمکی اشاره داشت، دانشگاه قبل از کرونا چند مسیر متوازی و بعضأ متداخل را دنبال می کرد که شرایط کرونایی اثراتی بر آن گذاشت. یکی مسیر بوروکراتیک دانشگاه بود که فی الواقع یک جایی بود برای آمدن آدمها و یک سری مشغول کار بودند. یک دورهای را طی می کردند و یک نهاد تقریبأ بهشکل سازمانی و بخشی از نظام اداری مثل بسیاری از واحدهای دیگر که در کشور وجود داشت و بخش مهمی از جامعه هم در آنجا سرگرم بودند و وقتشان را می گذراندند و چیزی می آموختند و یاد می دادند. به لحاظ دانشی، دانشگاه در فرایند یک نوع بوروکراتیزه شدن علم عمل میکرد تا بهزعم من در مقابل و در کنار چیزی به نام تولید دانش اساتید ما، همکاران ما در دانشگاه داشتن عمل میکردند. به همین دلیل ما به دنبال این بودیم که فرد دیپلم را تحویل بگیریم و دکتری تحویل می دادیم یا فوق لیسانس و لیسانس. به عبارت دیگر علم را بوروکراتیک می کردیم تا اینکه فی الواقع تا ساحت دانشمندی عمل کنیم. یک وجه نحیف دانشگاه هم در ساحت تولید دانش و نظریه و تولید معرفت عمل میکرد ولی وجه غالبش بوروکراتیک حوزه علم بود. در سطح دانشجویی، بخش دانشجویی دانشگاه ما یک عرصه عمومی شکل گرفته بود در دانشگاه که خیلی در همه مسائل کشور حساس بودند. دانشجویان با گرایشهای سیاسی و فکری متفاوت، هر کسی یک مسئله ای را در جامعه ایرانی گرفته بود و در دانشگاه بازنمایی میکرد. مانند فقر، عدالت، نابرابری، فساد و جهانی شدن، که این برمی گشت به گروههای سیاسی و گروههای متفاوتی با علایق متفاوت. دانشگاه فی الواقع تبدیل به بخش عمدهای از حوزه عمومی شده بود که نتایجی در برداشت که یکی وجه روشنگرانه دانشگاهی را تقویت میکرد، یعنی دانشجویان عموماً انتظار از اساتید کنش روشنگرانه داشتن، کنش سیاسی داشتن، کنش مشارکتطلبانه برای حل این مسائل داشتن. البته برخی دانشجویان آمده بودند تا مدرک بگیرند و بروند ولی فضای عمومی دانشگاه و فضای دانشجویی بود که این وقتی ضرب می خورد با پدیده دیگری به نام آرمان گرایی و آرمان خواهی دانشجویی، یک خیال پردازی رادیکال را در دانشگاه ایجاد کرده بود؛ یعنی حوزه عمومی که وجه دانشجوییش همه امور کشور در آنجا مطرح بود از طریق گروهها و بعد هم فشاری به بدنه نهادی و سازمانی دانشگاه می آورد و دعوت میکرد از دانشجو و اساتید که وارد این عرصه شوند تا اینکه نقد حوزه دانشگاه در آن شکل گرفته بود و در عین حال یک خیال پردازی عجیبی در دانشگاه به وجود آمد که مثلاً محصول دانشجویان ما یا همان تولید مدرک یا کسانیکه رادیکال یا کنشگران اجتماعی و سیاسی. ما این دو گانه را تولید می کردیم مثلاً در علوم اجتماعی ایران سعی میکردیم بیشتر کنشگر تولید کنیم تا اندیشگر و اندیشمند و همین خودش دردسرهای عمدهای برای نظام سیاسی، نظام اجتماعی، نظام فرهنگی و نظام خانوادگی ایجاد کرده بود.
دکتر آزاد ارمکی گفت: ما این مسیر را در دانشگاه طی می کردیم که اگر کرونا نبود می توانست به یک بحرانهایی برسد و دقیقآ عبور از بحرانها را فراهم کند ولی کرونا همه این بازی و اتفاقات را تعطیل کرد یعنی اساتید را به داخل خانهها فرستاد، دانشجویان را راهی محلاتشان کرد و بعد همه نهادها و عناصری که با آن فضای عمومی دانشگاه را میساختند تعطیل کرد. حتی فضای مجازی که در سایه کرونا شکل گرفت و یک سرمایه برای ایران شد که اگر ما می خواستیم فضای مجازی را تقویت کنیم در جامعه باید سه الی چهار تا انقلاب اجتماعی صورت میگرفت که همه آدمها بتوانند به فضای مجازی دسترسی پیدا کنند. در واقع الان فضای مجازی غالب زیست جمعی جامعه ایرانی شده است. با اینکه فضای مجازی شکل گرفته ولی باز آنچه در جامعه دانشگاهی شکل گرفته بود دچار ویرانی شد و نتوانست جهان بازتولیدش کند و آن را سروسامان دهد.
سؤال: چه اتفاقی در کل جامعه ایرانی افتاد؟
دکتر آزاد ارمکی در پاسخ به سؤالی که مطرح کرد، گفت: یکی از چیزهایی که در فضا و شرایط کرونایی و کل نظام اجتماعی اتفاق افتاد، مجازی شدن جامعه است و وجه غالب ساحت مجازی بر جامعه است و آن حکمران اصلی فرهنگ، سیاست، اقتصاد و ... برای مثال دیجی کالا را نگاه کنید، خرید و فروشها را ببینید، آمدن و رفتن ها.
اتفاق دوم چیزی که در دوره کرونا به آن دچار شدیم جداییگزینی. بهنام فاصلهگذاری اجتماعی، جدایی گزینی را در دستور کار خود قرار دادیم. ما مردمانی بودیم که تحت فشار سنتهای اجتماعی مجبور بودیم همدیگر را ببینیم. کرونا این را دچار شکاف کرد. البته در مرحله اول مسأله این بود که فاصلهگذاری اجتماعی اتفاق بیفتد اما جدا افتادگی اجتماعی اتفاق افتاد. پیران از جوانان، جوانان از جوانان و جوانان از خودشان و .... که ما این گرفتاری ها را داشتیم که یک جاهایی همان مراسمگرایی ایرانی این را ترمیم کرده ولی اساساً این جداییگزینی اجتماعی که جدایی مکانی، جدایی اجتماعی را داشت چند نتیجه به همراه داشت. اول موجب ظهور چیزی به نام تنهایی شد. دلمرده شدن و تنهاشدن. مثلاً استاد حیاتش در ارتباط با دانشجوست بنابراین اساتید دلمرده شدند.
دانشجو در دانشگاه باید باشد و جان بگیرد و بتواند فردا انرژی خود را در سیستم اجتماعی قید کند ولی دچار دلمردگی شده اند در واقع آن تنهایی به دلمردگی رسیده. تنهایی که به سرعت می توانست به ظهور فرد مدرن بیانجامد به یک دلمردگی رسیده و یک مفهومی تولید شده بهنام غریبگی. ما داریم به سمتی میرویم که جامعه ما مجموع آدمهای غریبه میشوند تا مجموع آشنا. این غریبگی می تواند ضرب در تنهایی و انزواطلبی شود و برای ما بحرانهای مهم انسانی فراهم کند.
نکته دیگری که اتفاق افتاد، غلبه شبکه های سازمانهای رسمی بر سازمانها و نهادهای غیررسمی است و دولت مسلط تر شده بر نظام اجتماعی ایران. بعضی از نهادها قدرت بیشتری پیدا کردند. همه این موارد بیان شد تا بگویم ما با یک شرایط جدیدی در دوران کرونا مواجه ایم که خودمان نمی دانیم چه بر سرمان آمده است و باید یک دوره تاریخی طی بشود تا متوجه شویم چه اتفاقی افتاده است. به همین خاطر می گوییم کرونا انقلاب نبود ولی اثرات انقلاب را در ایران ایجاد کرده است، انقلاب از نوع انقلاب اجتماعی و انقلاب فرهنگی. حالا ما می خواهیم پایانش را اعلام کنیم ولی نمی توانیم و نمی دانیم بعد می خواهیم نهادهایمان را، سازمانها را سروسامان دهیم و فکر می کنیم بازگشت به دیروز باید کنیم ولی اختلالات آن وجود دارد.
سؤال: حالا با توجه به شرایطی که اتفاق افتاد میدانید در عرصه دانشگاه چه پیش آورد؟ و در دانشگاه چه اتفاقی افتاده است؟
کرونا موجب شد دانشگاه از آن ساحت آغازینی که عرض کردم خارج شود و ما نمی توانیم دانشگاه را به حالت قبلش برگردانیم. ما در شرایط کنونی باید سخن از دانشگاه جدید، دانشجوی جدید، استاد جدید و زیست جدید بزنیم. بنابراین گشایش دانشگاه یک ضرورت است ولی میشود به اختیار گذاشت.
این نشست علمی با پرسش و پاسخ حاضران با اساتید دانشگاه به پایان رسید.