نقد و بررسی فیلم "نمایش ترومن" در روز یک شنبه مورخ 21/8/1396 توسط انجمن علمی علوم اجتماعی و دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در دانشگاه گیلان در تالار حکمت برگزار گردید. پس از پخش فیلم دکتر حسن چاوشیان عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلان این فیلم را مورد نقد و بررسی قراردادند. پس از نمایش فیلم دکتر چاوشیان بحث خود را این گونه آغاز کرد:
فیلم نمایش ترومن مظهر یا عصاره جمع شدۀ تمام نظریه های بدبینانه و منفیبافانه دربارۀ رسانه های مدرن در جامعه شناسی است. به طور مثال براساس نظریۀ صنعت فرهنگ آدرنو، رسانه های مدرن، کارشان آلتدست کردن تودهها، تحمیق تودهها و خوراندن ارزشها و معناهای مورد نظر نظام سرمایهداری جدید به مردم است؛ یعنی ما در یک جهان فراواقعی که توسط رسانه ها خلق شده زندگی می کنیم. و یک جبریت تکنولوژی در جامعه حاکم است که با خود تبعاتی به همراه دارد که نمی توانیم از آن دور شویم. و یا بهطور مثال نظریههای جدیدی مثل، نظریۀ بودریار، که مستقیم بر کارگردان فیلم نیز تاثیر داشته است. در نظریه ی بودریار، رسانه ها (بخصوص تلویزیون) یک فرا واقعیت روی صفحه تلویزیون خلق میکنند. این واقعیت را از واقعیتی که در آن زندگی میکنیم واقعیتر نشان میدهند، و واقعیت زندگی ما را در خودش هضم میکنند و از بین می برند و یک نظام جدیدی خلق میکنند که ما در آن زندگی میکنیم. و تمام رویداد های زندگی ما را برنامه تلویزیون، چهره های تلویزیونی و این رویداد ها می سازند. این فیلم بیان این است که همین مسیری که در این نظریه ها گفته شده اگر جلو برود ممکن است به همچین چیزی منجر شود. وی گفت: مارشال مک لوهان (نظریهپرداز رسانه) جمله ای دارد که می گوید رسانه همان پیام است. منظور این است که شکل یک رسانه و سازمان یک رسانه مهمتر و تاثیرگذارتر از محتوای برنامهای است که پخش می کند. بنابراین اصلی ترین چیزی که یک رسانه برای جامعه میآورد خودش است نه چیزهایی که پخش میکند. برای مثال تلویزیون اختراع میشود، شکل تلویزیون که یک قاب است قرار است که برنامهای پخش کند خودش حاوی پیام است. در حقیقت بیان این نکته است که تلویزیون نقش پخش کنندگی و فعال بودن را بر عهده دارد و مخاطبین پذیرنده و منفعل هستند. درحقیقت مخاطبین تاثیری بر روی ارایۀ برنامهها ندارند و صرفاً مصرفکننده هستند. قرار بر این است که فرد زمانی که در مقابل تلویزیون می نشیند به او خوش بگذرد یا این که قرار بر این است که از دنیا اطلاع پیدا کند. در واقع یک ماجرای مادام العمر و جریان بی وقفه در حال گذار است. عضو هیات علمی دانشگاه گیلانادامه داد: نظریه های برگرفته از رسانه مثل نظریه بودریار و مک لوهان که تعلق خاطر به مکتب فرانکفورت دارند نظریه های جبرگرایانه ای هستند یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم تکنولوژی با خود تبعاتی به بار می آورداما این نظریه ها یک بیس(پایه) مشترک با کارکرد گرایی دارند. کارکردگراها معقتداند که عناصر اجتماعی کارکردهایی دارند و تبعاتی به دنبال می آورند، آن کارکردها به واسطۀ ویژگیهایی که دارند برای جامعه مفید هستند ولی فرانکفورتیها برعکس کارکردگرایان معقتد اند که کارکردها برای جامعه مضر هستند اما چاره ای جز وارد آمدن این کارکردها نیست؛ یعنی رسانه مضر است اما چارهای جز وارد کردن رسانهها وجود ندارد. انسانها در برابر رسانه یک دست نیستند بلکه گونههای مختلفی از آدمی وجود دارد: حال انتقادی که بر این دست از نظریهها از طرف دریافت کنندهها (مخاطبین) وجود دارد این است که این نظریه ها مردم و مخاطبینی که تلویزیون تماشا میکنند یا به سینما می روند، هالوی فرهنگی فرض کرده اند. ولی واقعیت این نیست . مردم تودهای یک دست مثل هم، نیستند. در یک جمعیت مخاطب برنامههای تلویزیون ( تماشاگران ترومن هم از تیپ شخصیت های متفاوت مثل یک شخص در وان حمام، یک پیرزن و پیرمرد روی کاناپه، یک سرایدار، یک دانش آموز و .... بودند) هزاران هزار شکل، فکر، شخصیت، ایده، ارزش و جهتگیری وجود دارد و هزاران شکل با این گونه برنامه ها برخورد می شود، پس مردم هالوی های فرهنگی نیستند و آن چیزی را که دریافت میکنند، قبل از اینکه دریافت کنند، تفسیر و معنی میکنند و در برابرش موضع میگیرند. افرادی که در این فیلم خیره تلویزیون شدند و نمایش ترومن را نگاه میکنند انگار که خودشان زندگی نمی کنند و فقط محو زندگی ترومن شده اند ظاهرا واقعیت زندگی ترومن برایشان بیش از واقعیت زندگی خودشان اهمیت دارد این که بودریار می گوید تلویزیون فرا واقعیت است یا جمله ای که کارگردان این فیلم به ترومن می گوید تو حقیقتی غیر از این چیزی که من برایت در این دنیا درست کردم نخواهی یافت یعنی اینکه کل حقیقت بر روی صفحه تلویزیون است و زندگی آنجا جریان دارد و ما هم به عنوان تماشاگر همراه با آنان میخندیم و گریه میکنیم عشق را تجربه می کنیم بچه دار شدن را تجربه می کنیم یعنی در واقع افراد در فیلم تجربه می کنند و ما تماشا می کنیم ظاهرا افراد در تلویزیون در حد نهایی خودش امکان هر نوع تجربه ای را از بینندگان خلع میکنند و تجربه ها فقط در صفحه تلویزیون رخ می دهد. دکتر چاوشیان در انتهای بحث افزود: در این فیلم یک نگاه مذهبی نیز وجود دارد؛ یعنی نگاه از آسمان به سمت ترومن میآید گویی خدا با او صحبت میکند. ظاهرا ترومن فریب خورده و همه در حال تماشای آن هستند ولی همه افراد نقش فریب خورده را دارند و تنها فرد واقعی که زندگی میکند خود ترومن است به دلیل این که بقیه فقط دنبال کنندۀ زندگی ترومن هستند و همه مردم تماشاچی صرف آن اند و مردم چیزی جز تماشا ندارند ولی در واقعیت این گونه نیست ، این فیلم به نوعی ضد آرمان شهر است یعنی این که شاید رسانه در آینده به چنین سلطه ای برسد ولی ظاهرا دنیایی که ما می شناسیم این گونه نیست ممکن است فردی بیست و چهار ساعته مقابل تلویزیون بنشیند اما این به معنای آن نیست که او هالوی فرهنگی است.